چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
پاسخ:
سلام ما هم اولش سکوت میکردیم. بعد کم کم ناراحتمون کرد با این سوال. بعد یواش یواش از درِ موعظه و نصیحت وارد شدیم. الان دیگه وقتی میگه، انگار باب شوخی رو باز میکنه تا یه کم سر به سرش بذاریم بلکه یه ذره بخنده. فکر کنم باز به سکوت برسیم
یه پیرمرد 96 ساله ست که واقعا مثل بچهها رفتار میکنه با این فرق که 96 سال تجربه داره و دلش نمیخواد بهشون فکر کنه.
زجر میکشه آره. خسته شده :)
پاسخ:
من بهش میگم حتما کار ناتموم داری. میگه هیچ کار ناتمومیندارم. میگم چرا داری. اگه اون یه دونه رو انجام بدی حتما خدا کارِت رو تموم میکنه. میگه چیه؟ میگم مال و اموالت رو بزنی به نام من. میگه پاشو جَمـــــــــــ کن مینیم بابا
پاسخ:
قطعا همینطوره برادر
پاسخ:
تو کَتش نمیره.....
آره عکس خودشه...
+ و جواب سوال دومت هم بله است
پاسخ:
D:
تو رو قرآن.
:))
پاسخ:
بله منم موافقم که کار نکرده معمولا باعث میشه که اینطوری معلق بمونیم.
پاسخ:
کلا نه اینکه من مدام در حال شوخی کردن هستم باهاش، جدی که حرف میزنم باور نمیکنه ، چه برسه به جملاتی شبیه این :))
نـــــــــــــه بــــــــــــــــــااااااا بـــــــــــــــــــــــــااااا . ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــن؟؟؟؟؟؟ (لبهات رو لوله کن و این خط رو بخون)
:))))
عمراً دست برداره.... دیشب ساعت 2 و نیم صبح بیدارم کرده. میگم چیه؟ میگه من چرا نمیمیرم؟ :))) فقط خندیدم. انقدر خندیدم که همسر هم بیدار شد.
میگم مرد حسابی ساعت دو نصف شب بیدارم کردی اینو بپرسی؟ میگه نمیدونم. حواس ندارم که :|
96 سالشه بزنیم به تخته.
واقعا خودم هم همیشه همین رو بهش میگم و میگم ناشکری نکن. میبینیم جوون بیست ساله و بچهی دوازده ساله و یکی هم تو دوران طفولیت از دنیا میره. ببین خدا چه وظیفهای برات معین کرده و بهش پشت کردی.
ولی خوب کهولت سن خودش و کوچک بودن ما نسبت به خودش، و غرورش اجازه نمیده که اهمیتی به حرفامون بده. درظاهر که اینطوریه اما آیا فکرش درگیر میشه یا نه رو نمیدونم :)
حتما نمیشه دیگه